10 نکته براي تربيت فرزندان
10 نکته براي تربيت فرزندان
10 نکته براي تربيت فرزندان
1-تشويق فرزندان تان به رفتارهاي خوب را از سه سالگي آنها شروع کنيد :
عادت شان بدهيد از کلماتي مثل خواهش مي کنم، لطفاً، متشکرم، ببخشيد و از اين قبيل استفاده کنند و تشويق شان کنيد نام بزرگسالان را هر زمان که توانستند بر زبان بياورند. به آنها ياد بدهيد که هميشه با لحني دوستانه صحبت کنند.
2- اين واقعيت را قبول کنيد که بچه ها هم انسان هستند و درست مثل بزرگسالان نياز دارند که کسي به حرف هاي شان گوش دهد، دوست شان داشته باشد، تحسين شان کند و به آنها احترام بگذارد. همه آدم ها، چه کودک و چه بزرگسال، در مقابل تحقير، بي اعتنايي، زورگويي و آزار جسمي واکنش بدي نشان مي دهند.
3- ثبات قدم در حرف هاي تان تمرين بسيار خوبي براي تربيت فرزندان است، اما گوش کردن به حرف هاي بچه ها و عذرخواهي براي اشتباهات تان اهميت بسيار زيادي در تربيت آنها دارد.کسي نگفته که هميشه و 100 درصد مواقع حق بايد به جانب والدين باشد. اگر شما هم وقتي اشتباه مي کنيد عذر خواهي کنيد، الگوي بسيار خوبي براي آنها خواهيد بود.
4- اين که با عشق همه چيز حل شدني است را بايد جزو اصول خانه در آوريد. اگر فکر مي کنيد نزديک است که حسابي به خاطر کج خلقي فرزندتان عصباني شويد، چند دقيقه از واکنشي که مي خواهيد نشان دهيد، جلوگيري کرده و صبر کنيد. بنشينيد و او را در آغوش بگيريد و بدانيد که ارزشش را دارد.چرا بايد مدام سرزنش شان کنيد ؟ به جاي آن مي توانيد با عشق و محبت آرام شان کنيد.
5- در مورد بچه هاي بزرگ تر سعي کنيد که خودتان را از مشکل جدا کنيد. وقتي رفتار بد آنها شروع مي شود، سعي کنيد به خود يا به فرزندان تان زمان بدهيد. اما اين کار را بايد با قاطعيت انجام دهيد و سريع او را به اتاق ديگري ببريد و برايش توضيح دهيد که رفتارش قابل قبول نيست و به همين خاطر دوست نداريد فعلاً نزديک تان باشد. بستن در باعث مي شود کمي ناراحت شوند. بچه ها هم مثل بزرگترها از دور نگه داشتن اجباري خوش شان نمي آيد. بعد از چند دقيقه ( يا هر وقت که عصبانيت تان فروکش کرد ) دوباره به اتاق برگرديد و در آغوش بگيريدشان و سعي کنيد که مشکل را حل کنيد. بچه ها هميشه به يک بزرگتر نياز دارند تا اوضاع را بهتر کند. شايد نتوانند همان موقع معذرت خواهي کنند، اما در بعضي موارد حتماً بايد اين عذرخواهي انجام شود.
6- سرزنش ها و درس دادن ها را براي وقتي بگذاريد که فرزندتان آرام است و مي تواند خوب به حرف هاي تان گوش کند. از آنها بخواهيد که مشکل رفتارشان را براي تان تکرار کنند و بگويند اگر دفعه بعد آن کار را تکرار کنند، چه عواقبي خواهد داشت. اگر مشکل شان را قبول کردند و عواقب رفتار بد خود را پذيرفتند، اما بعدها تصميم گرفتند که دوباره آن رفتارها را تکرار کنند، آن عواقب ديگر انتخاب خودشان بوده است. وقتي بعد از اين که آرام شديد با فرزندتان حرف بزنيد، آنها حرف شما را خيلي بهتر درک مي کنند. با اين روش خيلي خوب مي فهمند که کجاي کارشان اشتباه بوده و ديگر حالت دفاعي به خود نمي گيرند.
7- فرزندتان را تنبيه فيزيکي نکنيد. تنبيه بدني واقعاً کار اشتباهي است چون نه تنها تحقيرشان کرده و احساسات شان را جريحه دار مي کند، بلکه به آنها ياد مي دهد که آنها هم مي توانند کس ديگري را بزنند. وقتي در زندگي روزمره نمي توانيد ديگران را به خاطر اشتباهات شان بزنيد، چرا بايد با فرزند خود اين کار را بکنيد ؟
8- در سن 9 تا 10 سالگي معناي قاطعيت و جديت را به آنها ياد بدهيد. آنها را تشويق کنيد که هميشه رفتاري مهربان، شوخ و دوستانه داشته باشند اما در عين حال محکم و استوار باشند و به خاطر اين که همرنگ جماعت شوند، دنباله روي همسالان شان نباشند.
9- ياد دادن انجام کارهاي خانه به بچه ها در زماني که فشار زيادي روي خانواده ها هست، کار سختي است، اما اين کار را هم مي توانيد با تفريح و بازي از آنها بخواهيد. مثلاً هر زمان که وقت کرديد، فرزندان تان را صدا کنيد و به آنها بگوييد 10 کار هست که بايد انجام شود. هم کارهاي بزرگ و هم کوچک در اين 10 کار بگنجانيد و بگوييد که انجام اين کارها نبايد بيشتر از 20تا 30 دقيقه وقت آنها را بگيرد.اين کارها هر چيزي مي تواند باشد: از آويزان کردن لباس ها در جالباسي گرفته تا غذا دادن به حيوان خانگي تان.کارها را يکي يکي به آنها بگوييد و تا زماني که يک کار را تمام نکرده اند، کار بعدي را به آنها محول نکنيد. سعي نماييد از کار آنها تعريف کنيد چون باعث مي شود که کمتر غر بزنند و براي انجام بقيه کارها رغبت بيشتري داشته باشند.
10- به فرزندتان ياد بدهيد به صداي درون ذهنش گوش کند. در ذهن شان است که تمام ارزشها و درس هاي زندگي که همه اين سال ها به آنها آموخته ايد، ذخيره مي شود. به آنها ياد بدهيد آن صدا را که به آنها مي گويد اين کار درست نيست را شناخته و براي انجام کارهايشان از آن کمک بگيرند.
همه ما عاشق فرزندان مان هستيم اما بايد بتوانيم محدوده هاي مشخصي را براي رفتارهاي آنها تعيين کنيم و ارزش هاي زندگي را براي کمک به آينده شان به آنها آموزش دهيم.
منبع:نشريه کوچه ما، شماره 16.
عادت شان بدهيد از کلماتي مثل خواهش مي کنم، لطفاً، متشکرم، ببخشيد و از اين قبيل استفاده کنند و تشويق شان کنيد نام بزرگسالان را هر زمان که توانستند بر زبان بياورند. به آنها ياد بدهيد که هميشه با لحني دوستانه صحبت کنند.
2- اين واقعيت را قبول کنيد که بچه ها هم انسان هستند و درست مثل بزرگسالان نياز دارند که کسي به حرف هاي شان گوش دهد، دوست شان داشته باشد، تحسين شان کند و به آنها احترام بگذارد. همه آدم ها، چه کودک و چه بزرگسال، در مقابل تحقير، بي اعتنايي، زورگويي و آزار جسمي واکنش بدي نشان مي دهند.
3- ثبات قدم در حرف هاي تان تمرين بسيار خوبي براي تربيت فرزندان است، اما گوش کردن به حرف هاي بچه ها و عذرخواهي براي اشتباهات تان اهميت بسيار زيادي در تربيت آنها دارد.کسي نگفته که هميشه و 100 درصد مواقع حق بايد به جانب والدين باشد. اگر شما هم وقتي اشتباه مي کنيد عذر خواهي کنيد، الگوي بسيار خوبي براي آنها خواهيد بود.
4- اين که با عشق همه چيز حل شدني است را بايد جزو اصول خانه در آوريد. اگر فکر مي کنيد نزديک است که حسابي به خاطر کج خلقي فرزندتان عصباني شويد، چند دقيقه از واکنشي که مي خواهيد نشان دهيد، جلوگيري کرده و صبر کنيد. بنشينيد و او را در آغوش بگيريد و بدانيد که ارزشش را دارد.چرا بايد مدام سرزنش شان کنيد ؟ به جاي آن مي توانيد با عشق و محبت آرام شان کنيد.
5- در مورد بچه هاي بزرگ تر سعي کنيد که خودتان را از مشکل جدا کنيد. وقتي رفتار بد آنها شروع مي شود، سعي کنيد به خود يا به فرزندان تان زمان بدهيد. اما اين کار را بايد با قاطعيت انجام دهيد و سريع او را به اتاق ديگري ببريد و برايش توضيح دهيد که رفتارش قابل قبول نيست و به همين خاطر دوست نداريد فعلاً نزديک تان باشد. بستن در باعث مي شود کمي ناراحت شوند. بچه ها هم مثل بزرگترها از دور نگه داشتن اجباري خوش شان نمي آيد. بعد از چند دقيقه ( يا هر وقت که عصبانيت تان فروکش کرد ) دوباره به اتاق برگرديد و در آغوش بگيريدشان و سعي کنيد که مشکل را حل کنيد. بچه ها هميشه به يک بزرگتر نياز دارند تا اوضاع را بهتر کند. شايد نتوانند همان موقع معذرت خواهي کنند، اما در بعضي موارد حتماً بايد اين عذرخواهي انجام شود.
6- سرزنش ها و درس دادن ها را براي وقتي بگذاريد که فرزندتان آرام است و مي تواند خوب به حرف هاي تان گوش کند. از آنها بخواهيد که مشکل رفتارشان را براي تان تکرار کنند و بگويند اگر دفعه بعد آن کار را تکرار کنند، چه عواقبي خواهد داشت. اگر مشکل شان را قبول کردند و عواقب رفتار بد خود را پذيرفتند، اما بعدها تصميم گرفتند که دوباره آن رفتارها را تکرار کنند، آن عواقب ديگر انتخاب خودشان بوده است. وقتي بعد از اين که آرام شديد با فرزندتان حرف بزنيد، آنها حرف شما را خيلي بهتر درک مي کنند. با اين روش خيلي خوب مي فهمند که کجاي کارشان اشتباه بوده و ديگر حالت دفاعي به خود نمي گيرند.
7- فرزندتان را تنبيه فيزيکي نکنيد. تنبيه بدني واقعاً کار اشتباهي است چون نه تنها تحقيرشان کرده و احساسات شان را جريحه دار مي کند، بلکه به آنها ياد مي دهد که آنها هم مي توانند کس ديگري را بزنند. وقتي در زندگي روزمره نمي توانيد ديگران را به خاطر اشتباهات شان بزنيد، چرا بايد با فرزند خود اين کار را بکنيد ؟
8- در سن 9 تا 10 سالگي معناي قاطعيت و جديت را به آنها ياد بدهيد. آنها را تشويق کنيد که هميشه رفتاري مهربان، شوخ و دوستانه داشته باشند اما در عين حال محکم و استوار باشند و به خاطر اين که همرنگ جماعت شوند، دنباله روي همسالان شان نباشند.
9- ياد دادن انجام کارهاي خانه به بچه ها در زماني که فشار زيادي روي خانواده ها هست، کار سختي است، اما اين کار را هم مي توانيد با تفريح و بازي از آنها بخواهيد. مثلاً هر زمان که وقت کرديد، فرزندان تان را صدا کنيد و به آنها بگوييد 10 کار هست که بايد انجام شود. هم کارهاي بزرگ و هم کوچک در اين 10 کار بگنجانيد و بگوييد که انجام اين کارها نبايد بيشتر از 20تا 30 دقيقه وقت آنها را بگيرد.اين کارها هر چيزي مي تواند باشد: از آويزان کردن لباس ها در جالباسي گرفته تا غذا دادن به حيوان خانگي تان.کارها را يکي يکي به آنها بگوييد و تا زماني که يک کار را تمام نکرده اند، کار بعدي را به آنها محول نکنيد. سعي نماييد از کار آنها تعريف کنيد چون باعث مي شود که کمتر غر بزنند و براي انجام بقيه کارها رغبت بيشتري داشته باشند.
10- به فرزندتان ياد بدهيد به صداي درون ذهنش گوش کند. در ذهن شان است که تمام ارزشها و درس هاي زندگي که همه اين سال ها به آنها آموخته ايد، ذخيره مي شود. به آنها ياد بدهيد آن صدا را که به آنها مي گويد اين کار درست نيست را شناخته و براي انجام کارهايشان از آن کمک بگيرند.
همه ما عاشق فرزندان مان هستيم اما بايد بتوانيم محدوده هاي مشخصي را براي رفتارهاي آنها تعيين کنيم و ارزش هاي زندگي را براي کمک به آينده شان به آنها آموزش دهيم.
منبع:نشريه کوچه ما، شماره 16.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}